سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که چیزى را جوید ، بدان یا به برخى از آن رسد . [نهج البلاغه]
 
سه شنبه 86 مرداد 9 , ساعت 7:0 صبح

 

نسل سوم ,2,1

 

پیشگفتار

تغییر و تحول نسل ها یکی از مباحث مهم در حوزه جامعه شناسی است و در آموزه های اسلامی نیز مورد اهتمام زیادی قرار گرفته است. چنانکه امام علی (ع) می فرماید: « لا تقسروا اولادکم علی اخلاقکم، فانهم مخلوقون لزمان غیر زمانکم؛ فرزندانتان را به اخلاق [ آداب]  و خوی های خودتان منحصر و مقید مسازید ، چه آنها برای زمانی جز زمان شما آفریده شده اند.» [1] انقلاب اسلامی از ابتدای شکل گیری تا کنون نسلهای متعددی را پشت سر گذاشته و در سال های اخیر شاهد کاربرد برخی اصطلاحات نظیر «نسل سوم» ، « تفاوت نسلها»، «شکاف یا انقطاع نسل» در برخی مطبوعات و محافل فرهنگی هستیم. اینکه نسل سوم چیست و از چه ویژگی ها و خواسته هایی برخوردار است و آیا مساله شکاف نسلی در جامعه ما واقعیت داشته و برای جلوگیری از بروز آن چه باید کرد، موضوع اصلی نوشتار حاضر است که تلاش شده با استفاده از نظرات کارشناسان و صاحب نظران به بررسی آن پرداخته شود. 

تعریف نسل

دایره المعارف علوم اجتماعی نسل «Generation» را این چنین تعریف کرده است: «در جمعیت شناسی، به گروهی از افراد اطلاق می شود که مرحله ای از حیات را با یکدیگر آغاز کرده یا پایان داده باشند.»[2] از دیدگاه «بیگر» نیز منظور از نسل، گروهی از افراد می باشد که در فاصله زمانی معینی به دنیا آمده اند.[3] اصولا این واژه در جامعه شناسی سیاسی که رفتار سیاسی را با نسل در ارتباط می داند، نقش دارد. زیرا نسل برای بیان اختلافات فردی و گروهی و نیز توضیح فرهنگ و منافع و رفتار به اندازه "طبقه اجتماعی" اهمیت دارد. منظور از واژه نسل، فاصله بین تولد والدین و تولد فرزندان است که معمولا سی سال گرفته می شود، یعنی سه نسل در صد سال یا یک قرن.[4] 

تفاوت نسل ها

از دیدگاه روان‌شناختی و جامعه‌شناختی بین بینش‌ها، منش‌ها و خواسته های دو نسل، تفاوت وجود دارد؛ به صورت طبیعی هیچ نسلی آینه تمام ‌نمای آرمان‌های نسل قبل و به ویژه انعکاس‌دهنده خصلت‌ها و منش‌های آنها نیست. هر نسلی شرایط و خصوصیات روانی اجتماعی خاص خودش را دارد که قطعا جنبه‌های مثبت و منفی را در برمی‌گیرد. تحول اقتضا دارد که نسل جدید در منش، خصلت و بینش، تابلوی نسل قبل نباشد خصوصا با توجه به اینکه سرعت تحولات در تمامی عرصه‌های زندگی بشری شتاب ‌فزاینده و رو به تزایدی پیدا کرده است، لذا تفاوت‌ نسل‌ها بیشتر از گذشته، احساس می‌شود.[5]  حالت مخاطره آمیز این وضعیت شکاف و گسست نسلی است که به معنای «دور شدن تدریجی دو یا سه نسل پیاپی از یکدیگر از حیث جغرافیایی، عاطفی، فکری، و ارزشی، وضعیت جدیدی را ایجاد می کند که اصطلاحاً گسست نسل ها نامیده می شود. در این وضعیت، غالباً نوجوانان و جوانان می کوشند تا آخرین پیوند های وابستگی خود را از والدین یا نسل بالغ بگسلند و اغلب در این راه به گردن کشی و طغیانگری می پردازند» [6]؛ می باشد. بر روی یک لوح سنگی که از تمدن های قدیم به دست آمده، نوشته شده است که «نسل جوان ما نسلی نظام گسیخته است، نظام گسیخته عمل می کند و این مسئله ممکن است که تمدن ما را بر باد دهد»[7]

مجموعه تفاوت هایی که میان دو نسل وجود دارد عبارتند از:

1. تفاوت در آرمان‌ها و هدف‌های دو نسل

2. تفاوت در مفاهیم دو نسل

3. تفاوت در الگویابی و گروه‌های مرجع

4. تفاوت در اصطلاحات روزمره دو نسل

5. تفاوت در ظاهر، پوشش و نوع سخن گفتن در میان دو نسل

6. تفاوت در انتظار از زندگی و به تبع آن تفاوت در سبک زندگی[8]

همین تفاوت ها و ویژگی‌هاست که نوعی ماهیت جدید، تازه و متفاوت از نسل‌های گذشته را برای نسل جدید ایجاد می نماید. در شکل گیری این فاصله و تفاوت میان نسل ها عوامل گوناگونی نقش دارند که برخی طبیعی نظیر اقتضائات سنی و برخی ناشی از شرایط خاص جامعه و جهان کنونی است.[9]

 نسل های انقلاب اسلامی

انقلاب اسلامی از ابتدای شکل گیری تا کنون با چهار نسل مواجه است:

1. نسل اوّل، افرادی هستند که در سال 1342 جوان بودند و بخشی از عمر خود را صرف مبارزه با استبداد رژیم منفور سابق کردند و به همراه امام (ره) باعث بوجود آمدن انقلاب اسلامی شدند و جمهوری اسلامی را تشکیل دادند. این نسل را می توان فداکارترین مجموعه وفادار به آرمانهای انقلاب نام نهاد، که در دشوارترین روزهای انقلاب مدیریت جامعه را به عهده گرفت و به رغم چالشها و توطئه های گوناگون موفق شد انقلاب را از مسیر انحراف نجات دهد.

2. نسل دوم که پرورده نسل اول است، کسانی هستند که موتور حرکت انقلاب اسلامی بودند و جنگ تحمیلی را اداره کردند و با کمترین امکانات توانست بر ارتش مزدور صدام پیروز شود و حماسه های جاودانه ای از خود به یادگار بگذارد و در واقع نسل انقلاب و جنگ نام دارند. این افراد کسانی هستند که تجربه پیروزی انقلاب 1357 را دارند و با تجربه جنگ وارد میدان سازندگی شدند و در ارائه طرح های کلان عمرانی که کشور پس از جنگ به آن نیاز داشت، ساختار مدیریتی نظام را به عهده گرفتند و در حال حاضر اکثر مسئولان و مدیران جامعه از این نسل هستند.

3. نسل سوم، فرزندان نسل دوم هستند و تجربه قبل از انقلاب و همچنین تجربه انقلاب و جنگ را نیز ندارند،

 

 

 

 

این نسل با انقلاب می پردازد و شماره آتی در مورد نیازها و خواسته های نسل سوم و آسیب شناسی آن نسل خواهد بود.

 

نسل سوم و انقلاب اسلامی

بررسی واقعیات موجود پیرامون نسلهای انقلاب اسلامی مبین این نکته مهم است که بخشی از تفاوت های موجود بین نسل ها کاملاً طبیعی است. آرمان ها، نیازها و احساسات نسل جوان هر جامعه ای با نسل پیش متفاوت است به این معنی که معمولاً نسل های جدید، بخش هایی از دیدگاه های نسل های قبلی را تعدیل می کنند یا تغییر می دهند و برخی مواقع این تغییر و تعدیل ها بسیار جدی است. این تفاوت اگر به درستی شناخته شود و با شیوه های صحیح با آن برخورد گردد، نه تنها عارضه ای به دنبال نخواهد داشت، که موجب پختگی و ارتقای نسلهای آینده خواهد شد. بخش دیگری از این فاصله نه تنها طبیعی که مطلوب است و نشانه تحول خواهی، نوگرایی و سرزندگی نسل جوان می باشد. چنان که از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که فرزندان خود را نه برای امروز بلکه برای بیست سال آینده تربیت کنید؛ یعنی در واقع بیست سال بعد مانند امروز نخواهد بود و فضای معنایی بیست سال بعد نیز با فضای معنایی امروز تفاوت خواهد داشت، بنابراین، دگرگونی در نسل های جدی و تا حد زیادی طبیعی خواهد بود. اما اگر شکاف نسل ها را به معنی انقطاع و انقلاب نسل ها بدانیم، به معنی که پدیده نسل ها ممکن است از مسیر سیلان عادی خود خارج شود و در شرایط خاص دچار دگردیسی ناگهانی شود و این دگردیسی به گونه ای باشد که بتوان از کلمه انقلاب در نسل ها استفاده کرد که در آن تمام مفاهیم، گزاره ها، سلیقه ها و غیره به طور ناگهانی تغییر می یابند، در آن صورت به قطع می توانیم ادعا کنیم که این امر یک واقعیت نیست بلکه یک توهم بیش نخواهد بود. چرا که انقلاب در نسل ها زمانی است که هنجارها و ارزش های قدیمی در حال از بین رفتن باشند و ارزش های جدید نیز وجود نداشته باشد، آن وقت است که جامعه دچار انقلاب می شود. و این امر در جمهوری اسلامی قابل تصور نیست و نخواهد بود. مقام معظم رهبری در تبیین رابطه نسل سوم با انقلاب اسلامی می فرمایند:

« یکى از حرفهایى که امروز محور جنگ روانى دشمن است - که لازم است آن را بگویم - این است که مى‌گویند نسل سوم انقلاب از ایده‌هاى انقلاب جدا شده است! بعد به دنبالش یک فلسفه هم مى‌گذارند -مثل همه‌ى فلسفه‌هاى قلابى و دروغین و جعلى که فقط براى توجیه یک حرف دروغ و غلط درست‌ مى‌کنند تا کسى جرأت نکند بگوید این حرف غلط است- مى‌گویند این حرف متکى به یک فلسفه است! آن فلسفه چیست؟ آن فلسفه این است که همواره در همه‌ى انقلابها، نسل سوم از آن انقلاب رو برگردانده‌اند! حرف دروغ، حرف غلط، حرف چرند! کدام انقلابها را مى‌گویید؟ در سال 1789 در فرانسه انقلاب شده؛ اما نه نسل سوم، نه نسل دوم، بلکه همان نسل اول از انقلاب برگشتند! بعد از چهار، پنج سال، یک حرکت علیه انقلابیونِ اول به وجود آوردند و سه، چهار سال‌ قدرت را قبضه کردند؛ باز بعد از چهار، پنج سال علیه آنها فعالیت شد؛ به سال 1802 که رسید، آن‌چنان ماهیت این انقلاب دگرگون شده بود که کسى مثل ناپلئون‌ توانست بیاید و تاج پادشاهى را روى سرش بگذارد! ... بعد هم تا نزدیک به هشتاد، نود سال رژیمهاى سلطنتى - البته سلطنتهاى گوناگون و سلسله‌هاى مختلف - در فرانسه پابرجا بود، که دایماً در حال جنگ و ابتذال و فساد بودند! آن انقلاب به نسل سوم که هیچ، به نسل دوم هم نرسید؛ چون پایه‌هاى انقلاب، پایه‌هاى سستى بود. امروز بعد از گذشت دو قرن، بعضیها در جمهورى‌ اسلامى خجالت نمى‌کشند؛ مى‌آیند ایده‌هایى که در زمان خودش یک انقلاب را نتوانسته بود به سامان برساند، با تیتر درشت به انقلابیون ایران تقدیم مى‌کنند؛ انقلابیونى که توانسته‌اند عظیم‌ترین انقلاب را با پایه‌هاى مستحکم به وجود بیاورند و سالهاى متمادى آن را در مقابل طوفانها حفظ کنند.

انقلاب اکتبر شوروى هم به نسل سوم نرسید. هنوز شش، هفت سال از پیروزى انقلاب نگذشته بود که استالینیسم سر کار آمد؛...حکومت به اصطلاح کارگرى، که براى طبقات ضعیف تشکیل شده بود، به حکومت استبدادِ مطلق فردى تبدیل شد...بنابراین مسأله‌ى نسل دوم و سوم و این حرفها نبود؛ همان اوایل کار، همه چیز از دست‌ رفته بود. این کدام فلسفه است، با کدام انقلاب تطبیق شده و در کجا تجربه شده که نسلهاى سوم انقلاب، از انقلاب برمى‌گردند؟ نخیر، این بسته به این است که‌ ایده‌ى آن انقلاب چه باشد. اگر ایده‌هاى یک انقلاب بتواند نسل دوم و سوم و دهم را به خاطر اصالت و صحت خود قانع کند، آن انقلاب عمر ابدى خواهد داشت. ایده‌هاى انقلاب اسلامى، ایده‌هایى هستند که عمر ابد دارند. عدالت خواهى هیچ وقت کهنه نمى‌شود؛ آزادى‌خواهى و استقلال‌خواهى هیچ وقت کهنه‌ نمى‌شود؛ مبارزه‌ى با دخالت بیگانگان هیچ وقت کهنه نمى‌شود؛ اینها چیزهایى است که همیشه براى نسلها جاذبه دارد... مطمئن باشند همان شور و هیجان و ایمان و عواطفى که در نسل جوانِ آن روز وجود داشت و توانست آن کار را بکند، در این نسل جوان هم موجود است.»[1]

ادامه دارد

پی نوشت:

[1] - بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتی امیر کبیر ، 9/12/1379.

 

نویسنده : علی رضا محمدی
mohammadi@porseman.org

 

 

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ